فایل بررسي اختلالات رواني و مکانيزمهاي دفاعي در دانشجويان

دسته بندي : کالاهای دیجیتال » رشته علوم تربیتی (آموزش_و_پژوهش)
فصل اول 
    مقدمه 


مقدمه
اختلال رواني.. عبارت است از «نشانگان يا الگوي رفتاري يا رواني كه اهميت باليني دارد و در فرد يافت مي شود و با پريشاني فعلي (مثل نشانه اي      عذاب آور) يا معلوليت (يعني، اختلال در يك يا چند زمينه ي مهم عملكرد) يا با افزايش قابل ملاحظه ي خطر مرگ، درد، معلوليت، يا از دست دادن آزادي ارتباط دارد. به علاوه، اين نشانگان يا الگو نبايد صرفاً پاسخي قابل پيش بيني و از لحاظ فرهنگي تائيد شده به رويدادي خاص، مثل مرگ فرد عزيز، باشد» (انجمن روان پزشكي آمريكا، 2000، ص XXXi). اصطلاح اختلال هاي رواني براي كل اقدام تشخيص و درمان، اهميت زيادي دارد. اجازه دهيد به تعريف ارائه شده در DSM-IV-TR و اشارات آن، نگاه دقيق تري بياندازيم.
اختلال رواني، «اهميت باليني» دارد. DSM-IV-TR براي هر اختلال، مدتي را مشخص مي كند كه طي آن، نشانه ها براي تشخيص اختلال بايد وجود داشته باشند. بنابراين، فكر يا خلق زودگذر، رفتار گاه و بي گاه عجيب، يا احساس زودگذر بي ثباتي يا سردرگمي، اختلال رواني را تشكيل نمي دهند. شايد بتوانيد به زماني فكر كنيد كه بعد از رويدادي ناراحت كننده در زندگي تان، احساس كرديد از لحاظ هيجاني آشفته هستيد. اينگونه تجربيات شايع هستند و اختلال رواني محسوب نمي شوند، مگر اينكه به قدري شديد باشد كه عواقب جدي به بار آورند. براي اينكه اختلالي «اهميت باليني» داشته باشد بايد براي مدتي پيوسته وجود داشته و به قدر كافي موثر باشد كه زندگي فرد به نحو چشمگيري تحت تاثير قرار گيرد.
مکانیسم های دفاعی.. فرایندهای ناهشیار درون روانی هستند که وظیفه محافظت از خود    را در مقابل موقعیت های تهدیدآمیز یا استرس زا برعهده دارد. آنها ازطریق اجتناب از اضطراب و یا شیوه ای خاص از مواجهه با اضطراب شرایط روانی را سازمان و بقاء می بخشند. بنابراین آنها تلاش هایی را در رویارویی با تعارض روانی انجام می دهند و می توانند رفتارهای مقابله ای را تسهیل کنند, ولی استفاده به شیوه ای نامناسب از آنها (همچون انکار، فرافکنی، جابجایی، انزوا)، می تواند رشد روانی را مختل کند و از پاسخ های مقابله ای مفید جلوگیری بعمل آورد.
نظام روان تحلیل گری فروید تاثیر عظیمی بر نظریه و عمل در روانشناسی و روان پزشکی ، تصور ما از ماهیت انسان و درک ما از شخصیت داشته است .فرض بنیادی نظریه روان تحلیل گری مبتنی بر این موضوع است که قسمت عمده ای از زندگی روانی هر شخص در فرایند های نا هشیار ریشه دارد این بخش از ذهن ، در نظام فرویدی مخزن تکانه های غریزی غیر قابل دسترس ، تجربه های سرکوب شده ، خاطرات کودکی قبل از رشد زبان و امیال نیرومند ولی ارضا نشده می باشد. در روان تحلیل گری سنتی و نوین بسیاری از مفاهیم و نظریه ها به طور مستقیم با مفهوم ناهشیار ارتباط دارد. در این میان << مکانیزم `های دفاعی من >>2که فروید آنها را  راهکارهای ناهشیار <<من >> جهت کنترل غرایز و تکانه ها تعریف کرد. یکی از مهمترین مفاهیم مرتبط با ناهوشیار است که در نظام روان تحلیل گری جهت تبیین عملکرد دفاعی دستگاه روانی در برابر اضطراب و تنیدگی معرفی شدند.
بیان مسئله
اختلال های روانی رفتاري كه از لحاظ باليني معني دار باشد، يا نشانگان روانشناختي يا الگويي كه در يك شخص بروز مي يابد و با پريشان حالي (نشانه ي دردناك)، ناتواني (اختلال در يك يا چند حوزه ي مهم كنش وري)، افزايش خطر مرگ، درد، ناتواني يا از دست دادن آزادي مرتبط است. به علاوه اين نشانگان يا الگوها نبايد فقط واكنش مورد انتظار به حادثه ي خاصي مانند مرگ يكي از عزيزان باشد.
طبقه بندي بين المللي بيماري ها   ICD (سازمان جهاني بهداشت، 1992، چاپ دهم)، نظام طبقه بندي ديگري است كه بيماري رواني را چنين تعريف مي كند: «وجود مجموعه اي از نشانه ها و رفتارهاكه به لحاظ باليني قابل تشخيص باشند. اين نشانه ها در بيشتر موارد با پريشان حالي و اختلال در انجام فعاليت ها و وظايف شخصي مرتبط اند.» همانند DSM اين طبقه بندي نيز روي پريشاني اي كه فرد بيمار، نه افراد ديگر، تجربه مي كند، متمركز است و مجموعه هايي از علائم را ذكر مي كند. 
در كار باليني، استفاده از ملاك هاي بيماري رواني رويكردي محبوب به شمار مي آيد. بنابر آنچه تاكنون گفته شد، روشن است كه شناسايي مجموعه هاي نشانه ها در اينجا موضوع مهم و حساسي است. آيا شناسايي آنها بطور پايايي ميسر است؟ آيا متخصصان باليني در قضاوت هايشان توافق دارند؟ هنوز زمان لازم است تا بتوان تصميم گرفت كه آيا اين مجموعه نشانه ها روا هستند، يعني مي توانند بين نشانگان متفاوت (با دلايل و       درمان هاي متفاوت) به خوبي تمايز قائل شوند. روايي   و پايايي   مجموعه نشانه ها در ادامه بيشتر بررسي       مي شود.
جدا از روايي و پايايي، انتقادهاي ديگري نيز بر اين رويكرد وارد است. بيشتر اين انتقادها بر اين استدلال استوارند كه به نظر مي رسد در مورد بسياري از اختلالات رواني، هيچ پايه ي زيستي وجود ندارد. بحث كلي پيرامون اين استدلال خارج از دامنه ي محدود اين تحقيق است. با اين حال، شواهد و مدارك بيشتري در مورد مسائل فيزيولوژيك (بر پايه ي علم وراثت، كژكنشي مغز و بيوشيمي) مرتبط با اختلالات رواني در حال گردآوري است. مشكل پژوهشگران در اثبات اين نكته است كه آيا اين مسائل علت اختلال مي باشند يا پيامد آن. توماس ساس (1960) نماي ديگري از اين مسئله را ارائه مي كند. وي در مقاله اي با عنوان اسطوره ي بيماري رواني   اين نكته را خاطرنشان مي سازد كه ذهن پديده اي غيرجسماني است، بنابراين نمي توان دچار بيماري شود. به نظر او اختلالات رواني پيامد «مشكلات زندگي» است كه به طرزي ساده مي توانند بواسطه ي عناوين و القاب روان پزشكي مانند «اسكيزوفرنيك» تشديد شوند. اين عناوين بر شخص انگ مي زنند تا جاييكه از شخص بيمار در قبال رفتارش سلب مسئوليت مي كنند و ممكن است موجب خودمعلول سازي   در او شوند. بعد از آن، تمام تقصير بر گردن «بيماريز انداخته مي شود مسئوليت درمان هم به عهده ي پزشكان مي افتد.

و....
دسته بندی: کالاهای دیجیتال » رشته علوم تربیتی (آموزش_و_پژوهش)

تعداد مشاهده: 4436 مشاهده

فرمت فایل دانلودی:.doc

فرمت فایل اصلی: doc

تعداد صفحات: 150

حجم فایل:729 کیلوبایت

 قیمت: 65,000 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.   پرداخت و دریافت فایل