پیشینه تحقیق ومبانی نظری تفكر استراتژيك
دسته بندي :
کالاهای دیجیتال »
رشته مدیریت (آموزش_و_پژوهش)
توضیحات: فصل دوم مقاله کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
- همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو مقاله
- توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
- پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
- رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
- منبع : دارد (به شیوه APA)
- نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
عبارت تفكر در بسياري از موارد به اشتباه و براي اشاره به مفاهيمي مانند برنامه ريزي استراتژيك و يا مديريت استراتژيك به كار برده شده است ( ليدكا ، 1998). از اين رو لازم است تا اين موارد به صورت مجزا بررسي شده و تفاوت هاي آنها مورد توجه قرار گيرد.
تفكر استراتژيك، فرآيندي خلاقانه و واگرا بوده ( هراكلئوس، 1998) و با چشم انداز و دورنماي طراحي شده توسط رهبران سازمان مرتبط است. اين امر مستلزم فراتر رفتن انديشه مديران از عمليات روزمره با هدف تمركز بر قصدونيت استراتژيك بلند مدت مورد نظر براي كسب و كار است. تفكر استراتژيك فعاليت هاي چون گردآوري اطلاعات، تحليل و بحث و تبادل نظر در خصوص شرايط حاكم بر سازمان ( ايرلي،2006) و در شركت هاي داراي فعاليت هاي متنوع، پاسخگويي به سوالات اساسي در مورد پورتفوي سازمان را شامل مي شود ( نادلر، 2004).
آبراهام تفكر استراتژيك را شناسايي استراتژي هاي قابل اطمينان و يا مدل هاي كسب و كاري مي داند كه به خلق ارزش براي مشتري منجر شوند. او معتقد است جستجو براي يافتن گزينه هاي استراتژيك مناسب، كه معمولابه عنوان بخشي از فرآيند مديريت استراتژيك انجام مي گيرد، در واقع نتيجه عملي تفكر استراتژيك است (آبراهام، 2005).
گرتس نيز نقش تفكر استراتژيك را تلاش براي نوآوري و تجسم آينده اي جديد و بسيار متفاوت براي سازمان مي داند كه ممكن است منجر به تعريف مجدد استراتژي هاي اصلي و يا حتي صنعتي كه شركت در آن فعاليت مي كند شود (گرتس،2002).
تفكر استراتژيك يك فرآيند مداوم است (بن وآبراهام، 2005) كه هدف آن رفع ابهام و معنا بخشيدن به يك محيط پيچيده است( بن، 2005). اين فرآيند تجزيه و تحليل موقعيت و همچنين تركيب خلاقانه نتايج تحليل در قالب يك برنامه استراتژيك موفقيت آميز را در بر مي گيرد ( واقفي، 1998). در مقابل برنامه ريزي استراتژيك، غالبا براي اشاره به يك فرآيندتحليلي و برنامه ريزي شده مورد استفاده قرار مي گيرد ( هراكلئوس، 1998). برنامه ريزي استراتژيك به مجموعه مفاهيم، رويه ها و ابزارهاي گفته مي شود كه جهت كمك به رهبران، مديران و برنامه ريزان براي تفكر و اقدام استراتژيك طراحي شده اند. برنامه ريزي استراتژيك جايگزيني براي تفكر نيست (درلي،2007) بلكه اين دو در يك فرآيند ديالكتيك با يكديگر تعامل بوده و هردو براي مديريت استراتژيك اثر بخش ضروري به شمار مي روند ( هراكلئوس، 1998). برنامه ريزي استراتژيك همانگونه كه اشاره شد، مجموعه اي از تئوري ها و چهارچوب هايي است كه به همراه ابزارها و تكنيك هاي تكميلي براي كمك به مديران براي تفكر، برنامه ريزي و اقدام استراتژيك طراحي شده اند(استانهوز و پمبرتون، 2002). استراتژي هاي خلاقانه و منحصر به فرد كه حاصل تفكر استراتژيك هستند بايد از طريق تفكر همگرا و تحليل يا به عبارت ديگر برنامه ريزي استراتژيك عملياتي شود ( هراكلئوس، 1998) .
. Lidka
. Heracleous
3. Early
4. Nadler
5.Abraham
6. Graetz
1. Bonn
. Heracleous
. Dereli
. Stonehouse
. Pemberton