پیشینه تحقیق ومبانی نظری تمرکز مالکیت
دسته بندي :
کالاهای دیجیتال »
رشته مدیریت (آموزش_و_پژوهش)
توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
- همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
- توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
- پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
- رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
- منبع : دارد (به شیوه APA)
- نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت do
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
تمرکز مالکیت
تمركز مالكیت عبارت است از چگونگی توزیع سهام بین سهامداران یک شركت. هر چه تعداد سهامداران كمتر باشد، مالكیت متمركزتر خواهد بود (محمدی و همکاران، 1388). در سالهای اخیر تمرکز مالکیت به عنوان یکی از مسائل مهم در ادبیات حاکمیت شرکتی و تاثیر آن بر ابعاد مختلف شرکتها بهویژه هزینه سرمایه در کشورها و اقتصادهای در حال رشد و بازارهای جهان مطرح شده است. در كشورهایی كه تمركز سهام در آنها بالا بوده و دارای بازارهای سهام كمتر توسعه یافته هستند، یكی از مسائل اصلی اداره شركتها، تضاد منافع بین سهامداران اصلی و سهامداران اقلیت است. [66]. در مورد تمرکز مالکیت تعاریف متفاوتی وجود دارد. دمستز[1] و لن[2] (1985)، تمرکز مالکیت را به عنوان درصد سهام در اختیار 5 یا 20 سهامدار بزرگ شرکت و یا شاخص هرفیندال[3] که از طریق توان دوم سهم هر یک از سهامداران محاسبه میشود، تعریف کردند. فاسبرگ[4] (2004) تمرکز مالکیت را به عنوان درصد سهام نگهداری شده در اختیار سهامداران و بلوک داران بالای 5 درصد تعریف میکند. کلاسنس و همکاران[5] (2002) بزرگترین سهامداران را به تنهایی به عنوان تمرکز مالکیت میپذیرد. پرووز[6] (1994) مجموع سهام 5 سهامدار بزرگ را به عنوان تمرکز مالکیت در نظر میگیرند.
در كشورهایی كه قوانین و مقررات حفظ حقوق سهامداران دارای ایراد و ضعف است، تمركز مالكیت[7] اغلب بهعنوان راهكاری برای كنترل اعمال غیر اخلاقی[8] مدیران و تصمیمات اتخاذ شده توسط آنان، ظهور كرده است. [61]. كه البته خود میتواند مشكلساز باشد و نه تنها تعارض بین مدیر و سهامداران را كاهش ندهد، بلكه موجب افزایش آن شود. زیرا سهامداران عمده[9] غالباً به دنبال منافع خود بوده و در این جهت ممكن است منافع سهامداران جزء را نا دیده گرفته و بهگونهای عمل نمایند كه حقوق آنها را به نفع خود قبضه نمایند. [66].
معمولاً مالكان عمده كمتر از دیگر مالكان تمایل به افشای اطلاعات شركت در بازار دارند و علت آن نیز، محروم نمودن سایر سهامداران و ذینفعان در شركت، از اطلاعات محرمانه شركت است، تا بدین شكل برنامهها و سیاستهای شركت كه غالباً در جهت منافع آنان است را از دیگران پنهان نگهدارند. [70]. چاو[10] و لونگ[11] (2006) معتقدند میزان بیشتر تمركز مالكیت موجب میشود كه فرصتها و سودهای مخفی و افشا نشده بیشتری برای سهامداران كنترلكننده[12] ایجاد شود. این مالكان به علت سهم بالایی که از شرکت در اختیار دارند، نظارت و کنترل بالایی بر تصمیمات مدیریت و نتایج حاصل از آن خواهند داشت. در نتیجه بر عملکرد شرکت به طور مستقیم تأثیرگذار هستند. از آنجا كه این مالكان كنترل شركت را بهطور كامل در اختیار دارتد و سیاستها و خطمشی كلی شركت را تعیین میكنند، بر اساس منافع و هزینه ناشی از انتخاب حسابرس، اقدام به گزینش مؤسسه حسابرسی با كیفیت بالا یا مؤسسه حسابرسی با كیفیت پایین مینمایند. [72].
شركتهایی كه اكثریت سهام آنان در اختیار سهامداران عمده و بالاخص سهامداران كنترلكننده است، بیشتر در معرض خطرات و مشكلات ناشی از مسئله نمایندگی هستند. زیرا نظر سهامداران كنترلكننده، در تمامی تصمیمات اتخاذ شده در سطح هیأتمدیره، نظر غالب است و برای این سهامداران بسیار آسانتر از سایر سهامداران است كه بتوانند سازوكارهای نظارتی بر عملكرد مناسب و شفاف مدیریت را نادیده گرفته و برای دستیابی به منافعشان، برخلاف این سازوكارها عمل نمایند و نظارت سایر سهامداران را غیرممكن سازند. [60].