تحقیق نگاهی جامع به زندگاني حضرت علي (ع)
دسته بندي :
کالاهای دیجیتال »
رشته معارف اسلامی (آموزش_و_پژوهش)
مـشـخـصـات فـایـل
موضوع تحقیق : نگاهی جامع به زندگاني حضرت علي (ع)
فرمت فایل : word
تعداد صفحات : 92
قابل ارائه و مناسب بعنوان تحقیق کلاسی
بـخـشـی از مـتـن ایـن تـحـقـیـق :
مقدمه:
مهمترين سطور زندگاني بشر آن است كه بتواند شمع روشن راه ديگران شود و هراندازه تحولات دوران زندگي يك فرد بر روحانيت و خلوص نيت نزديكتر باشد و مشعلهداري و هدايت قرارگرفته است اثر آن در ارشاد و دلالت مردم عميقتر است.
دربارة عرفان و جذبهي روحي انسان به ماوراء طبيعت و باز شدن چشمها و چشمههايش در درون آدمي مكاتب و فرقههاي گوناگوني درطول مهيات بشري سخن گفتهاند. هركس به همان مقداري كه چشيده مطابق ديد وشناخت خود و با مرام مسكني كه آن را حق پنداشته زبان به وصف حمد معشوق گشوده است. به علي (ع) شنيدن و گفتن از علي (ع) نوشتن و خواندن و انديشيدن به عشق است شنيدن و گفتن از جوانمردي است و نوشتن و خواندن از ايمان خالصانه به معبود يگانه.
ياد علي (ع) يادپاكي، خلوص، شجاعت، عشق و ايمان و…. است و ذكر علي (ع)، ذكر عظمت انساني كه اين شهسوار يكه تاز بيهمتا نه در تاريخ اسلام، كه در تاريخ حيات آدمي يكه تاز عرصهي جوانمردي است. او عاشقترين عاشقان است، جوانمرد جوانمردان است، سرحلقوي عارفان است و نيز نشانهي خلوص ايمان است.
«مادر علي»
فاطمه بنت اسدبن هاشم بن عبدمناف مادي علي عليهالسلام اززنماي نادره دوران بود او و شوهرش ابوطالب در دو رشته بهاشم ميپيوندند. فاطمه پيغمبر(ع) بيعت كرد او اول زنها شهيد است كه خليفه هاشمي بوجود آورد. فاطمه بنت اسد در زندگي پيغمبر با شوهرش ابوطالب نهايت حمايت و پشتيباني را نمود لذا در روز وفاتش علي آمد نزد پيغمبر، پريشان بود رسول خدا فرمود يا ابالحسن چرا پريشاني گفت مادرم درگذشته، پيغمبر فرمود اين پيراهن مرا كفن او كنيد برخاست براي تجهيز فاطمه رفت و پيراهن خود را براي كفن او اختصاص داد و امر كرد اسامه بن زيد و ابوايوب انصاري و محمدبن الخطاب و اسوء غلام او قبر فاطمه را كند نه و پيغمبر بدست خودش لحد را گذاشت.
وفات فاطمه درمدينه رخ داد و آنجا مدفون شده است در مشرق بقيح غرقه است.
«چگونگي متولد شدن علي دركعبه»
عباس بن عبدالمطلب و يزيدبن متعنب با جمع از بنيهاشم دربرابر خانه كعبه آمد و مدت محل او تمام شده بود و اثر حمل به او ظاهر گشته بود و مجال بيرون رفتن نداشت پس روي نياز بدرگاه بينياز آورد و گفتهاي صاحبخانه و اي معبود يگانه من اقرار آوردم بتو و بآنچه رسول تو از پيش تو آورده و بهرپيغمبري از پيغمبران تو و سركتابي كه فرستادهاي و من تابع دين جد خود ابراهيم خليلم و اينجا فردا بنا كرد پس سؤال ميكنم از تو بحق اينخانه و بحق آنكسي كه آنرا بنا نهاد و بحق فرزندي كه درشكم من است و با من سخن ميگويد و انيس من است بسخنان خود و اقرار دارم كه اين مولود يكي از دلايل و آيات الوهيت و وحدانيت تو است اين ولادت را بر من آسان گردان گويند چون دعاي فاطمه تمام شد ديدم ديوار شكافته شده و فاطمه بدرون خانه رفت و ديوارخانه به حالت اول بازگشت فاطمه به مدت سه روز درآنجا بود و هيچكس از او خبري نداشت چون روزچهارم شد ديدم همان موضع شكافته شد و فاطمه بيرون آمد و علي را به سردست گرفته و گفت اي گروه مردم بدانيد كه حقتعالي مرا از ميان همه برگزيد و به همه زنان پيشين تفضيل داده است ...