تعیین رابطه و سهم پیش­بینی­کنندگی تاثیر هوش معنوی و عمل به باورهای دینی بر تنظیم هیجان شناختی زنان

دسته بندي : کالاهای دیجیتال » رشته روانشناسی و مشاوره (آموزش_و_پژوهش)

دانلود پایان نامه

با موضوع

تعیین رابطه و سهم پیش­بینی­کنندگی تاثیر هوش معنوی و عمل به باورهای دینی بر تنظیم هیجان شناختی در زنان باردار.

فایل بصورت ورد

تعداد صفحات:

127

در زیر بخش هایی از فایل دانلودی را مشاهده میفرمایید:

فصل اول

کلیات پژوهش

فصل اول: کلیات پژوهش

1-1- مقدمه

تنظيم هيجان نقش مهمي در سازگاري ما با وقايع استرس­زاي زندگی دارد. یکی از راهبردهای نظم­جویی هیجان، تنظیم هیجان شناختی است، که دلالت بر شیوه شناختی دستکاری اطلاعات فراخواننده هیجان دارد. نتايج پژوهش­ها ­نشان می­دهند كه ظرفيت افراد در تنظيم مؤثر هيجان شناختی بر بهزیستی روانشناختي، جسماني و بين­فردي تأثير مي­گذارد. از آنجایی که اثربخشي فردي در تنظيم هيجان شناختی و شناسايي عوامل زيربنايي مؤثر در آن امري اساسي به شمار مي­رود و انسان موجودی زیستی، روانی، اجتماعی و معنوی است، در بررسی مسائل مربوط به او و دست­یابی به نتایج دقیق و جامع، نیازمند بررسی تک­تک این ابعاد بر مساله مورد بررسی و سپس برنامه­ریزی جهت ایجاد تغییر بهینه است. بنابراین در پژوهش حاضر می­خواهیم به بررسی رابطه تنظیم هیجان شناختی، هوش معنوی و عمل به باورهای دینی در زنان باردار بپردازیم زیرا بهداشت روانی زنان در این دوره اهمیت دوچندان می­یابد و در سلامت جسمانی و روانی مادر و جنین نقش بسزایی دارد. در این فصل به بیان مسئله، ضرورت و اهمیت پژوهش، هدف­ها و سؤالات پژوهش و تعریف نظری و عملیاتی متغییرها با هدف شناخت بیشتر موضوع خواهیم پرداخت.

 

1-2- تعریف موضوع و بیان مسأله

تنظیم هیجان، مؤلفه­های تحولی و پیامدهای آن موضوعی است که به موازات توجه مجدد به هیجانات، اهمیت و تفسیر جدیدی پیدا کرده و در زمینه­های متعدد دیگری چون رشد شناخت بر خود، رشد شناخت و گویایی، و تکامل دستگاه عصبی– فیزیولوژیک گسترش یافته است. منظور از تنظیم هیجان گماشتن افکار و رفتارهایی است که به عملکرد هر چه بهتر در زندگی بینجامد (امین­آبادی، دهقانی و خداپناهی، 1390). در دیدگاه سازمانی، پاسخ­های هیجانی قابلیت انعطاف دارند و قالبی نیستند، حساس به موقعیت­هایند، با سرعت در برابر شرایط تغییر می­کنند، به نحوی که کنش­وری سازنده ارگانیسم زنده بتواند در سطح بالاتری تنظیم شود و فرآیندهای تنظیم­گر هیجانات­اند که می­توانند این امور را انجام دهند. فقدان توانایی تنظیم هیجان می­تواند منجر به برانگیختگی­های هیجانی زیان آور، ناسازگاری و عدم هدایت هیجان­ها شود و بدین ترتیب مانع از داشتن توانایی عملکردی سازش یافته و شایسته گردد (گرنفسکی و کریج، 2006).

هنگامي كه فرد با يك موقعيت هيجاني روبرو مي­شود، احساس خوب و خوش بيني براي كنترل هيجان كافي نيست بلكه وي نياز دارد كه در اين موقعيت­ها بهترين كاركرد شناختي را نيز داشته باشد (رضوان، بهرامی و عبدی، 2006). در اصل در تنظيم هيجان به تعامل بهينه­اي از شناخت و هيجان جهت مقابله با شرايط منفي نياز است (اکنر و گراس، 2005). زيرا انسان­ها با هر چه مواجه مي­شوند آن را تفسير مي­كنند و تفسيرهاي شناختي تعيين­كننده واكنش­هاي افراد است (عبدی، باباپور و فتحی، 1389).

پژوهش­ها نشان داده­اند كه طبقه قدرتمندي از تنظيم هيجان شامل راه­هاي شناختي اداره اطلاعات هيجاني تحريك­كننده است (اکنر و گراس، 2005). تغيير در هر كدام از بخش­هاي مختلف عملكرد سيستم­هاي شناختي، از قبيل؛ حافظه، توجه و هوشياري موجب تغيير خلق مي­شود. بنابراين نمي­توان نقش تنظيم هيجان شناختي را در سازگاري افراد با وقايع استرس­زاي زندگي ناديده گرفت (گرنفسکی و کریج، 2006). تنظيم هيجان شناختي به تمام سبک­های شناختي اطلاق مي­شود كه هر فردي از آن به منظور افزايش يا كاهش و يا حفظ هيجان خود استفاده مي­كند (گراس، 2001).

تنظیم هیجان بوسیله شناخت به طرزی تفکیک ناپذیری با زندگی افراد رابطه دارد، تنظيم هيجان شناختي همراه هميشگي آدمي است كه به مديريت يا تنظيم عواطف و هيجان­ها كمك مي­كند و به انسان توان سازگاري بيشتر به خصوص بعد از تجارب هيجاني منفي را مي­دهد (موریس، سیلک، استنبرگ، مایرز و رابینسون، 2007). از عواملی که می­تواند به تنظیم هیجان شناختی کمک کند بكارگيري الگوهاي معنوي و ديني در زندگي روزمره بشر است که مي­تواند احساس امنیت جسماني، شناختي و هيجاني را فراهم آورد (پکوک و پولاما،1994) و موجب افزايش سازگاري و بهزيستي انسان شود (آمرام، 2007).

دين حقيقتي است كه در جنبه­ها و ابعاد گوناگون زندگي انسان حضور جدي و قابل توجهي دارد. تحقيق در باب دين يا دين­پژوهي نيز عرصه­ها و شاخه­هاي متعددي يافته است. به گونه­اي كه رشته­هاي علمي بسياري در زمينه­هاي مختلف معارف بشري تدوين و تكوين پيدا كرده­اند كه در اين بين مي­توان به روان­شناسی دين اشاره كرد. وقتي از مفهوم روان­شناسي دين استفاده مي­شود مراد تحقق و بروز و ظهور دين در رفتار بشر است، به سخن ديگر تدين و دينداري مورد نظر است نه چيز ديگر (آذربايجاني و موسوي اصل، 1385).

در دو دهه گذشته روان­شناسی دین و مطالعه موضوعات معنوی به طور فزاینده­ای مورد توجه روان­شناسان قرار گرفته است و در اکثر این مطالعات یک رابطه مثبت بین باورهای دینی و معنویت با سلامت روان افراد یافت شده است، در چند سال اخیر مفهوم جدیدی وارد حوزه روان­شناسی دین شده و آن مفهوم هوش معنوی می­باشد (رجایی، بیاضی و حبیبی پور، 1388). هوش معنوی سازه­های معنویت و هوش را درون یک سازه جدید ترکیب می­کند. هوش معنوی به عنوان زیربنای باورهای فرد نقش اساسی در زمینه­های گوناگون به ویژه ارتقاء و تأمین سلامت روانی دارد (یعقوبی، 1389) و دارای چندین مؤلفه می­باشد که یکی از این مؤلفه­ها به رابطه بین معنویت و حل مسائل و مشکلات یا به عبارت دیگر به رابطه دین و معنویت با مهارت­های حل مسأله اشاره دارد (رجایی و همکاران، 1388). افراد دارای هوش معنوی بالا، افرادی انعطاف­پذیر، دارای درجه بالایی از هوشیاری نسبت به خویشتن و توانمند در رویارویی با مشکلات و دردها و چیره شدن بر آن­ها هستند (هالما و اسرینسیک، 2004). هوش معنوی مجموعه­ای از توانایی­ها، ظرفیت­ها و منابع معنوی می­باشد که کاربرد آن­ها در زندگی روزانه موجب افزایش انطباق­پذیری می­شود (کینگ، 2007). زوهر و مارشال (2000)، معتقدند هوش معنوي زايیده بينشي عميق در تندباد حوادث روزگار است و شخص را در برابر رويدادها و حوادث تلخ و شيرين زندگي آبديده مي­كند، تا از سختي­هاي زندگي نهراسد و با صبر و تفكر با آنها مقابله نموده و راه حل­هاي منطقي و انساني براي آن­ها بيابد؛ و آن را هوشي مي­دانند كه به وسيله آن افراد به مشكلات معنايي و ارزشي پرداخته و آن­ها را حل مي­كنند. هوش معنوي نوعي از هوش است كه با استفاده از آن افراد قادر مي­شوند تا فعاليت­ها و زندگي خود را در مسيري عميق­تر، غني­تر و معنادارتر هدايت كنند.

در اکثر مطالعات یک رابطه مثبت بین معنویت و باورهای دینی با سلامت روان افراد یافت شده است. دين مي­تواند به عنوان يك نظام اجتماعي پيچيده، بر رفتار و بازخوردهاي مهم از جمله برنامه­ريزي خانواده، كار، چگونگي تفسير زندگي روزانه و برداشت از امور مختلف و تنظیم هیجان تأثير بسزايي داشته باشد. سلیگمن (2000) اظهار می­دارد افرادی که امور مذهبی را به جا می­آورند شادتر از سایر اشخاص هستند به این معنا که از راهبردهاي مثبت تنظيم هيجان بیشتر از راهبردهاي منفي تنظيم هيجان استفاده می­کنند.

كيم و ديگران (2004) به اين نتيجه دست يافتند كه عمل به باورهاي ديني با هيجانات و عواطف مثبت مانند خوش­خلقي، شادكامي، مهرباني، اعتمادبه­نفس، توجه و آرامش رابطه مثبت دارد. مک­نلتی و دیگران(2004) نشان دادند كه دين تأثير قابل توجهی در سازگاري دارد. عمل به باورهای دینی به معنای به کار بردن دین در جنبه سه­گانه اعتقادات، عبادات و اخلاقیات می­باشد (شاه نظری 1385). منظور از اعتقادات بخشی از شناخت و دانش دینی است. عبادات همان شعائر دینی است و اخلاقیات هم بخشی از تعالیم اسلام است که رفتارهای پسندیده و ناپسند را مشخص می­کند.

این پژوهش بر روی زنان باردار انجام شد به این علت که بارداري يك دوره حاد در زندگي زنان است كه در طي آن تغييرات هيجاني، جسماني و اجتماعي زيادي رخ مي­دهد (لارا، لی، لتچیپیا و هاچهوزن، 2008).  حدود %90 از زنان دست كم يك مرتبه در طول زندگي باردار می­شوند؛ بارداري رويدادي است كه بسياري از ديدگاه­هاي زندگي يك زن را تغيير مي­دهد و ظرفيت مهمي است كه در سلامتي، خوشبختي و نقش­هاي اجتماعي يك زن تأثير مي­گذارد (هیوزینک، مولدر، مدینا و بیتکلار، 2004). دوران حاملگي یکی از پر استرس­ترين دوران زندگي زن مي­باشد و حتي استرس ناشي از تولد اولين فرزند در جداول استرس رواني- اجتماعي، جزء استرس­هاي شديد طبقه­بندي مي­شود، در اين دوران امكان بروز حالت­هايي مانند نوروز، افسردگي، اضطراب، ترس مرضیو اختلال وسواسزياد است (فروزنده، 1377). و ضرورت تنظیم هیجان شناختی هر چه بیشتر در این دوران اهمیت پیدا می­کند و انجام پژوهش­های بیشتر برای تعیین عوامل مؤثر در کنترل هیجان ضرورت دارد.

حاملگي تجربه جسمي، رواني مهمي است كه سبب ايجاد تغييرات زيادي در زنان مي­شود كه مي­تواند زمينه­ساز بروز اضطراب زيادي در زنان گردد (رفیعی، اکبرزاده، اسدی و زارع، 1392). اغلب زنان نسبت به تولد و نگهداري فرزند احساس دوگانه دارند و از زايمان و به دنيا آوردن كودك نابهنجار و از اينكه نتوانند مادر خوبي باشند ترس دارند (هریس، لاوت، اسمیت و رید، 1996). تأثير فرايندهاي روان­شناختي مادر بر رشد و سلامتي جنين بسيار گسترده و فراگير است، چرا كه فضاي درون رحمی پيوسته از هيجان­ها و وضعيت رواني مادر تأثير مي­پذيرد (مولاوی، موهدی و بنگر، 2002). در صورتي كه زنان در مدت حاملگي دچار استرس هيجاني شديد شوند، كودكان آنها در معرض انواع مشكلات قرار مي­گيرند. افسردگي شديد با ميزان سقط زودرس، كم وزني هنگام تولد و بيماري تنفسي نوزاد ارتباط دارد (فروزنده،1377).

رایگان شلمانی، خداكرمي، حسن­زاده خوانساری و اکبرزاده باغبان (1391) در پژوهش خود نقل می­کنند: دوران بارداری، یکی از مهم­ترین مراحل زندگی یک زن است، این دوره اگرچه برای بیشتر زنان، دوره­ای مسرت­بخش تلقی می­شود، اما اغلب، یک دوره پر استرس همراه با تغیرات فیزیولوژیکی و روانی به حساب می­آید (بنت و برون، 2005). در این دوره تغییرات بیوشیمیایی، فیزیولوژیک و آناتومیک زیادی در بدن زن رخ می­دهد (کنینگهام، کننس و هوث، 2005). وضعیت روحی زن در بارداری تحت تاثیر تغییرات هورمونی قرار می­گیرد و برای زنانی که بارداری را یک عمل بیولوژیک کامل­کننده می­دانند، این امر بسیار مسرت­بخش و خشنودکننده است، اما بسیاری از زنان دوره­ای از اضطراب را در این دوران سپری می­نمایند، زیرا طی دوره بارداری، فرد دستخوش بزرگ­ترین تغییرات در شیوه زندگی خود می­شود و باید در تصویر شخصیتی خود دست به تغییر بزند و به حالت مادری درآید (کنینگهام، کننس و هوث، 2010).

با وجود يافته­هاي فوق، از آنجا كه زنان در دوران بارداري تغييرات رواني زيادي را تحمل مي­كنند و تأثيرپذيري آنان نسبت به استرس­هاي متفاوت زندگي در اين دوره افزايش مي­يابد، اين دوران از نظر رواني اهميت پيدا مي­كند و لزوم تنظیم هیجان شناختی کارآمد ضرورت می­یابد. از آنجايي كه مفهوم سبک­هاي تنظيم هيجان شناختي در حال حاضر تازه در عرصه ارائه پژوهش­هاي روان­شناختي وارد شده است و درباره رابطه آن با هوش معنوی و عمل به باور­های دینی مطالعه­اي انجام نشده، به همين لحاظ، در تحقيق حاضر سعي شده است به بررسی این موضوع پرداخته شود که هوش معنوی و عمل به باورهای دینی با توجه به نقش آن­ها در سازگاری، انطباق پذیری و بهزیستی هر چه بیشتر در زندگی بشر، می­توانند به زنان باردار در تنظیم هیجان شناختی­شان کمک کند؟  آیا هوش معنوی بالاتر، تنظیم هیجان شناختی بهتری را در زنان باردار پیشگویی می­کند؟  آیا رابطه­ای بین هوش معنوی و عمل به باورهای دینی وجود دارد؟ و آیا بین عمل به باورهای دینی و تنظیم هیجان شناختی در زنان باردار رابطه­ای مشاهده خواهد شد؟

 

1-3- ضرورت و اهمیت پژوهش

شیوع بیماری­های غیرواگیر متأثر از صنعتی شدن و سبک زندگی مدرن به سرعت در حال گسترش است که بی­توجهی و عدم برنامه­ریزی جهت کنترل آن می­تواند عواقب غیر قابل جبرانی را به دنبال داشته باشد (حسینی، 2010، و کیولاس، 2010). یکی از مسائل بسیار مهم و ضروری، تشخیص عوامل مؤثر بر بهداشت روانی و تنظیم هیجان است. مذهب یک عامل اصلی در زندگی بسیاری از انسان­ها است و می­توان میزان دینداری و معنویت فرد و تعهد او به آداب و تعالیم دینی و مذهبی را یکی از عوامل بسیار مهم و تأثیرگذار بر تنظیم هیجان و بهداشت روانی او دانست (اسپین­دلا، ویل و بیلو، 2010). در طول تاريخ بشر، دين همواره يكي از دغدغه­هاي مهم انسان بوده و آدمي هرگز خود را بي­نياز از آن ندانسته است. در عصر حاضر كه بشر پس از فراز و فرودهاي بسيار، به مرحله­اي رسيده كه ضرورت گرايش به دين و معنويت حاصل از دينداري را براي خود با تمام وجود احساس مي­کند، براي رهايي از پريشاني و دستيابي به آرامش و تنظیم هیجان در جستجوي پناهگاهي است.

Garnefski, N. 

Kraaij, V.

Gross, J. J.

Oschner, K. N.  

Morris, A .S.       

Silk, J. S.

Steinberg, L.  

Mayors, S.  

Robinson, L. R.

Peacok, J. R. 

Poloma, M. M.

Amaram, Y.

  Psychology of religion

Halama, P.

 Strizence, M.

King, D.B.

Zohar, D.

 Marshall, I.

Seligman, M.

Kim, Y.M. & Others

Mcnulty, K. & Others

Lara, M.A.

Le, H.N.

Letechipia, G.

Hochhausen, L.

Huizink, A.C.

Mulder, E.

Medina, P.G.

Buitclaar, G. H.

Nevrose

Depression

Anxiety

Phobia

Obssessive-compulsive

Harris, B.

Lovett, L.

Smith, J.

Read G.

Molavi, H.

Movahedi, M.

Bengr, M.

Bennett, R.

  Brown, L.

Cunningham, F.   

Kenneth, J.    

Hauth, C.

Kioulos, K.

Espindula, J.A.

Valle, E.R. 

Bello, A.A.

دسته بندی: کالاهای دیجیتال » رشته روانشناسی و مشاوره (آموزش_و_پژوهش)

تعداد مشاهده: 1978 مشاهده

فرمت فایل دانلودی:.zip

فرمت فایل اصلی: doc

تعداد صفحات: 127

حجم فایل:451 کیلوبایت

 قیمت: 65,000 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.   پرداخت و دریافت فایل